جدول جو
جدول جو

معنی نامی گیلانی - جستجوی لغت در جدول جو

نامی گیلانی
(یِ)
این بیت را مؤلف تذکرۀ نگارستان سخن به نام او ثبت کرده است:
ما را فریب عافیت از راه برده بود
ناسازی زمانه به فریاد من رسید.
جز این اطلاعی از حال وی به دست نیامد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

امیر، از امرای دیلم و از یاران حسن اطروش، وی در جنگ با احمد بن اسماعیل سامانی با حسن اطروش بقتل رسیده است، (احوال و اشعار رودکی تألیف نفیسی ج 1 ص 381)
لغت نامه دهخدا
(نِ یِ گی)
مؤلف صبح گلشن آرد: ندائی از خوش خیالان خیابان گیلان است و ملاخیالی را از اماثل و اقران. او راست:
چو بینم که از دور ماهی برآید
مرا بی تو از سینه آهی برآید.
(از تذکرۀ صبح گلشن ص 511) (قاموس الاعلام ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ یِ گی)
مولا بنی امیه، شاعری از شعرای دولت امویان است چندان زنده بماند تا دولت بنی عباس بیافت و بعبدالله بن علی پیوست و از او امان خواست. پس وی از مخضرمین دو دولت باشد. او با کثیر بن عبدالرحمن (معروف به کثیر عزه شاعر) آمیزش داشت. و شعر او از وی روایت میکرد و بنی هاشم را بسیار هجو میگفت، عبدالله بن علی او را بخواست و بروی دست نیافت. آنگاه حفص نزد وی بیامد و امان بخواست و گفت: من پناهنده به امیرم. عبدالله گفت: تو که باشی ؟ گفت حفص اموی. عبدالله گفت: تو هجو کننده بنی هاشم باشی گفت: خدا امیر را گرامی بدارد منم که میگویم:
و کانت امیه فی ملکها
ثجور و تکثر عدواتها
فلما رای الله ان قدطغت
و لم یحمل الناس طغیانها
رماها بسفاح آل الرسول
فجذ بکفیه أعیانها
ولو آمنت قبل وقع العذاب
فقد یقبل الله ایمانها.
چون انشاد اشعار پایان یافت عبدالله او را گفت: بنشین وی بنشست و در پیش روی عبدالله ناهار خورد. عبدالله خادم خود بخواست و در گوش او چیزی گفت. حفص را بیم بگرفت و گفت: ای امیر! بتو و طعام تو پناه جستم و عرب بکمتر از این خونها ببخشد. عبدالله گفت: آنچه گمان برده ای نیست. آنگاه خادم، وی را پانصد دینار بیاورد. عبدالله ، حفص را گفت: این مال بگیر واز ما مبر. و دوری که از ما گرفته ای بنزدیکی مبدل ساز. رجوع به معجم الادباء شود
لغت نامه دهخدا
(ظِ رِ)
مؤلف صبح گلشن این رباعی را از او آورده است:
بند از دل خود گشاده ام تا چه شود
در دست عنانش داده ام تا چه شود
سر در پی آن غزال دارد دل من
سر در پی دل نهاده ام تا چه شود
لغت نامه دهخدا